Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-05@06:02:42 GMT

يک کلاغ و چهل کلاغ ارزي

تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۰۷۰۸۱۰

يک کلاغ و چهل کلاغ ارزي

خبرگزاري آريا - اين حقيقت که بسياري از رويدادهاي مهم که اتفاق اقتاده اند شامل انتخاب هايي هستند که پيش از وقوع قابل حدس زدن بوده اند باعث مي شود تا يک مسئله با احتمالات زيادي مواجه شود.
نسيم طالب اقتصاددان رفتاري، در تازه ترين کتاب خود «قوي سياه»، مفهوم سفسطه روايت را معرفي کرد تا شرح دهد چگونه داستان هاي اشتباه گذشته نگاه ما را به دنيا و توقعات ما را از آينده شکل مي دهند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


سفسطه هاي روايت از تلاش خودآگاه ما براي معنا بخشيدن به جهان ايجاد مي شوند. داستان هاي تشريحي که مردم تصور مي کنند قانع کننده هستند، ساده اند، بيشتر عيني هستند تا انتزاعي و براي استعدادها، حمايت ها و نيات اهميت بيشتري از بخت و شانس قايل هستند.
به جاي اينکه بر هزاران رويدادي که اتفاق نيفتاده است تمرکز کنند، بر چند رويداد جالب اخير که اتفاق افتاده اند تاکيد دارند. هر رويداد چشمگير اخير مي تواند هسته اصلي روايتي علت و معلولي به حساب بيايد.
اين نويسنده معتقد است که ما نوع بشر خودمان را با ساختن داستان هاي بي ثباتي از گذشته و باور کردن آن فريب مي دهيم. داستان هاي خوب نمونه هاي ساده و منسجمي از رفتار و نيات افراد فراهم مي آورد. ما هميشه رفتار را به عنوان مظهر خصوصيات اخلاقي و ويژگي هاي عمومي افراد تعبير مي کنيم که باعث مي شود به سرعت با اثرهاله هماهنگ شويم.
اثر هاله سبب ايجاد انسجام مي شوند، زيرا ما را وامي دارند نگاهمان به ويژگي هاي يک فرد را به قضاوتمان نسبت به يکي از ويژگي هاي همان فرد که برجسته تر از ديگر ويژگي ها است، هماهنگ کنيم.
به عنوان مثال، اگر عقيده داشته باشيم فلان بازيکن ورزشي خوش تيپ و داراي هيکلي ورزشکاري است، توانايي ورزشي او را دست بالا مي گيريم. هاله امکان دارد منفي باشد: اگر گمان کنيم بازيکن زشت است، احتمالا توانايي هاي ورزشي او را نيز دست کم مي گيريم. اثر هاله، با اغراق در انسجام ارزيابي ها، کمک مي کند روايت هاي تشريحي را ساده و منسجم تر کنيم: افراد خوب فقط کارهاي خوب انجام مي دهند و افراد بد فقط کارهاي بد.
اين عبارت که «هيتلر عاشق سگ ها و بچه ها بود» هزار بار هم که شنيده شود تکان دهند به نظر مي رسد، زيرا هر نشاني از محبت در فردي که به عنوان شيطان شناخته شده، توقعاتي را که اثر هاله ايجاد کرده زير سوال مي برد و ناهماهنگي، آسايش افکار و وضوح احساساتمان را کاهش مي دهد.
روايتي قانع کننده خطاي حسي ناگريز بودن را اشاعه مي دهد. هيچ داستاني وجود ندارد که مجموعه اي از رويدادها که باعث نتيجه متفاوتي شود، ارئه کند. ذهن بشر توانايي مواجه شدن درست با وقايع پيش پا افتاده را ندارد.
اين حقيقت که بسياري از رويدادهاي مهم که اتفاق اقتاده اند شامل انتخاب هايي هستند، باعث مي شود در نقش وجود مهارت اغراق کنيم و نقشي را که شانس در نتيجه نهايي داشته است دستکم بگيريم.
سوابق نشان مي دهد که هر جا تصميم هاي بحراني نتيجه خوبي به دنبال داشته، دقت بي وصفي صورت گرفته است، اما بخت و اقبال مي توانست هر يک از اين مراحل موفقيت آميز را مختل کند. اثر هاله، نهايي ترين حرکت را انجام مي دهد. در واقع، حال و هواي شکست ناپذيري را براي قهرمانان داستان ايجاد مي کند.
اينجا داستان قدرتمند «هرچه مي بينيد، همه چيزي است که وجود دارد» دست اندر کار است. ما چاره اي نداريم به جز اينکه با اطلاعات محدودي مواجه شويم که به نظر همه چيزي است که بايد بدانيم، از اطلاعات موجود بهترين داستان ممکن را مي سازيم و اگر داستان خوبي باشد آن را باور مي کنيم.
جالب توجه اينکه، هر چه اطلاعات کمتري داشته باشيم ساختن داستان منسجم ساده تر است، زيرا قطعات کمتري وجود دارد که بايد در جورچين قرار گيرد. اطمينان راحت طلبانه ما مبني بر اينکه جهان معنا دارد و پايه اساس ايمن و استواردي دارد، توانايي نامحدودي براي ناديده گرفتن خطاها خودمان را در ما ايجاد مي کند.
به عنوان مثال: پيش از آنکه بحران مالي 2008اتفاق بي افتد، خيلي ها مي گفتند: مي دانستيم که اين رخداد بي شک اتفاق خواهد افتاد. اين جمله واژه اي در خود دارد که اعتراض به آن وارد است و بايد از دايره واژگاني که براي بحث در مورد رويدادي مهم به کار مي بريم، حذف شود.
البته، اين واژه «مي دانستم» است. برخي از افراد از پيش تصور مي کردند که بحراني در راه است، اما نمي دانستند در زمان حال مي گويند «مي دانستند»، چون اين واقعه در حقيقت اتفاق افتاده است.
اين درواقع استفاده نادرست از يک مفهوم است. در هر زباني ما کلمه دانستن را وقتي به کار مي بريم که چيزي که مي دانيم درست است و مي توان نشان دهيم درست است. تنها زماني مي توانيم چيزي را بدانيم که درست و دانستي باشد. اما افرادي که تصور مي کردند قرار است بحراني ايجاد شود در آن زمان نمي توانستند آن را نشان دهند.
بسياري از افراد باهوش و اقتصاددانان باور نمي کردند که فاجعه اي در راه است. با اين حال چنين بحراني دانستني نبود. آنچه در مورد استفاده از دانستن در اين مقوله نادرست به نظر مي آيد، اين نيست که برخي افراد در زمينه اي مورد تاييد قرار گرفته اند که لايق آن نبودند، موضوع اين است که اين زبان سعي بر القا اين موضوع را دارد که جهان دانستني تر از آن است که به نظر مي آيد. در واقع، کمک مي کند خطايي مخرب ايجاد شود.
اساس خطاي حسي اين است که ما باور کنيم گذشته را درک کرده ايم، که اشاره به اين دارد که آينده نيز دانستني است، اما در حقيقت ما گذشته را کمتر از آنچه باور داريم مي فهميم. «دانستن» تنها کلمه اي نيست که اين خطاي حسي را ايجاد مي کنند. در استفاده روزمره کلمات «حدس زدن» يا «از پيش ديدن» نيز به افکار گذشته نسبت داده مي شوند که معلوم مي شود حقيقت است.
اين عبارت که «من از پيش آگاهي داشتم که دلار پايين خواهد آمد، اما اشتباه مي کردم» يا حتي عکس آن به راستي عجيب به نظر مي رسد، درست مانند هر جمله حدسي ديگري که اشتباه از آب در مي آيد.
دانيل کانمن مي گويد: براي اين که واضح به آينده فکر کنيم، نياز داريم زباني را که براي نامگذاري باورهايي که در گذشته داشته ايم، اصلاح کنيم. ذهني که روايت هايي درباره گذشته مي سازد، ارگاني است که به امور معنا مي دهد.
وقتي اتفاق نامنتظره اي رخ مي دهد، ما نگاه مان به دنيا را براي مطابقت با اين غافلگيري به سرعت تغيير مي دهيم. به عنوان مثال: تصور کنيد که اکنون درست پيش از مسابقه فوتبال ميان دو تيم است که آمار برد و باخت يکساني دارند.
حالا تصور کنيد بازي تمام شده و يکي از تيم ها ديگري را شکست داده است. در مدل بازنگري شده جهان، تيم برنده نسبت به تيم بازنده قوي تر است و نگاه ما نسبت به گذشته، درست مانند آينده، با اين برداشت جديد دگرگون شده است. آموختن غافلگيري ها کار معقولي است، اما امکان دارد پيامدهاي خطرناکي داشته باشد.
يک محدوديت کلي ذهن انسان توانايي ناقص بازسازي حالت هاي پيشين دانسته ها يا اعتقاداتي است که تغيير کرده ا ند. وقتي ما نگاهي تازه به جهان پيدا کرديم، توانايي بازفراخواني باورهايي را که پيش از اين تغيير داده ايم، به سرعت از دست مي دهيم.
ناتواني ما در بازسازي عقايد گذشته باعث مي شود ميزان غافلگيري مان در مورد يک رويداد مربوط به گذشته را دست کم بگيريم. باروک فيشوف اين مسئله را اثر «من از همان اول مي دانستم» يا «پيش داوري بازنگري» نام گذاشت.
او به همراه روث بيث پيش از بازديد رييس جمهور نيکسون از چين و روسيه در سال 1972، پژوهشي انجام دادند و از شرکت کنندگان خواسته شد 15نتيجه احتمالي درباره حدس هاي سياسي نيکسون را در نظر بگيرند.
آيا مائوتسه تونگ به ملاقات با نيکسون موافقت مي کند؟ آيا ايالات متحده، چين را از نظر ديپلماتيک به رسميت مي شناسد؟ پس از چندين دهه خصومت آيا ايالات متحد و اتحاد جماهير شوروي بر سر موضوع خاص به توافق مي رسند؟ پس از بازگشت نيکسون از مسافرت هايش، فيشوف و بيث از شرکت کنندگان خواستند احتمالي را که براي هر يک از 15نتيجه احتمالي در نظر گرفته بودند به خاطر بياورند، نتايج آشکار بود.
اگر رويدادي در واقع اتفاق افتاده بود افراد احتمالي راکه در مورد آن در نظر گرفته بودند با اغراق بازگو مي کردند و اگر رويداد احتمالي رخ نداده بود، شرکت کنندگان به اشتباه به ياد مي آوردند که هميشه اين مورد را نامحتمل در نظر گرفته اند. پژوهش هاي بعدي نشان داد که افراد به اين سمت هدايت مي شوند که نه تنها در صحت پيش بيني هاي اصلي خودشان، بلکه پيش بيني هاي ديگران نيز مبالغه کنند.
نتايج مشابهي در رويدادهاي ديگري نيز مشاهده شد که توجه عمومي را به خود جلب کرد مانند ماجراي دادگاه قتل ا. جي. سيمسون و استيضاخ رئيس جمهور بيل کلينتون که گرايش براي بازنگري پيشينه اعتقادات يک شخص به کمک آنچه واقعا اتفاق افتاده است خطاي ذهني قاطعي ايجاد مي کند.
پيش داوري بازنگري تاثيرات زيانباري بر ارزيابي هاي تصميم گيرندگان دارد و اين امر سبب مي شود ناظران کيفيت تصميم را نه بر اساس اينکه فرآيند خوبي داشت بلکه به دليل اينکه نتيجه خوب يا بدي داشت مورد ارزيابي قرار دهند.
بازنگري، به ويژه در مورد اشخاصي که به عنوان کارگزار براي ديگران تصميم مي گيرند، مانند مشاوران مالي، مديران اجرايي، ديپلمات ها و سياست گزاران، پزشکان، بسيار بي رحمانه است. ما تمايل داريم افراد تصميم گيرنده را در مورد تصميمات خوبي که نتايج بدي داشته است سرزنش کنيم و در مورد حرکت هاي موفقي که پس از روشن شدن حقيقت متوجه شديم، بهاي کمي در نظر بگيرم.
در اينجا يک پيش داوري نتيجه آشکار وجود دارد به طوري که وقتي نتايج بد باشند، روسا اغلب کارگزاران خود را براي ناديده گرفتن ديوار نوشته سرزنش مي کنند و از ياد مي برند که اين ديوار نوشته با جوهر نامرئي نوشته شده است که پس از ماجرا خواندني مي شود.
اگر چه بازنگري و پيش داوري نتيجه در کل خطر مخالفت را افزايش مي دهد، براي افرادي که با بي مسئوليتي در جست و جوي خطرند، پاداشت دور از انصافي به همراه خود خواهد داشت. به عنوان مثال، ماجراجويي که در شرط بندي احمقانه اي شرکت مي کند و برنده مي شود يا رهبراني که هميشه بخت يارشان بوده است که هيچ وقت براي خطر کردن بيش از اندازه مورد تنبيه قرار نگرفته اند.
در عوض اعتقاد بر اين است که اين افراد بينش و آينده نگري داشته اند تا موفقيت را پيش بيني کنند و افراد معقولي که به آنان شک مي کنند در بازنگري با عنوان ضعيف، محتاط و متوسط ديده مي شوند. موارد معدود از شرط بندي تصادفي، يک رهبري بي دقت با هاله اي از پيشگويي و بي باکي را به مراد مقصود خواهند رساند.
* اقتصاددان رفتاري
-->

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۰۷۰۸۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رانت شیرین ۶۹ میلیارد دلاری برای واردکنندگان

به گزارش «تابناک» به نقل از اعتماد، در سال ۱۴۰۱ دولت طی یک برنامه پر سرو صدا و تحت عنوان «جراحی اقتصادی» ارز ترجیحی با نرخ ۴۲۰۰ را حذف کرد و به جای آن نرخ مبادله‌ای را جایگزین کرد که حدود ۲۸۵۰۰ تومان بود. با این کار، فاصله میان ارز ترجیحی با ارز بازار آزاد کاهش پیدا کرد. هر چند این اتفاق موجب تورم شدیدی در بخش کالا‌های اساسی و دارو شد؛ اما استدلال دولت این بود که شکاف میان ارز ترجیحی با نرخ بازار آزاد از طریق چاپ پول تامین می‌شود و این کار تورم‌زا است. استدلالی که در نوع خود درست است. اما حالا دو سال از آن زمان گذشته، تورم نزدیک به ۴۰ درصد (مطابق آمار رسمی) ماندگار شده و از همه بدتر، با جهش‌های تازه نرخ دلار این شکاف بار دیگر دو برابر شده است.

به این آمار‌ها نگاه کنید که توسط بانک مرکزی اعلام شده است: در اردیبهشت امسال برای کالا‌های اساسی به نرخ ۲۸۵۰۰ تومان یک میلیارد و ۲۷ میلیون دلار، برای نیاز صنعت و تجهیزات تولید به نرخ ۴۱ هزار تومان مبلغ ۲ میلیارد و ۵۴۹ میلیون دلار و برای خدمات ۱۲۱ میلیون و برای واردات در مقابل صادرات به نرخ توافقی ۷۴۷ میلیون دلار تامین ارز صورت گرفت.

برای واردات کالای اساسی کشاورزی شامل گندم، دانه‌های روغنی و نهاده‌های دامی نیز ۹۳۰ میلیون دلار، برای دارو، مواد اولیه دارویی و تجهیزات پزشکی ۹۷ میلیون دلار و در مجموع یک میلیارد و ۲۷ میلیون دلار برای کالای اساسی و دارو ارز پرداخت شده است.

در مجموع آنگونه که بانک مرکزی می‌گوید نزدیک به ۴.۵ میلیارد دلار به نرخ ترجیحی، ارز اختصاص داده شده. در حالی که شکاف میان این نرخ با نرخ بازار آزاد از جایی باید تامین شود که دم دستی‌ترین آن، فشار به منابع پایه پولی است.

عبدلناصر همتی رییس کل اسبق بانک مرکزی نیز چندی پیش خبر داده بود که «مسوولان بانک مرکزی در طول سال ۱۴۰۲، مبلغی به ارزش ۶۹ میلیارد دلار ارز با نرخی بسیار پایین‌تر از نرخ ارز در بازار، برای واردات تامین کرده‌اند و در حال حاضر اختلاف نرخ ارز بازار آزاد با نرخ ارز نیمایی به ۲۵هزار تومان یعنی بیش از ۶۰درصد رسیده است و اختلاف آن با ارز ۲۸۵۰۰تومانی به ۳۷ هزار تومان رسیده یعنی ۲.۳برابر شده است.» این اختلاف قیمت میان دو نرخ ارز، به صورت ریالی از طریق بانک مرکزی جبران می‌شود و رانت شیرینی است که به واردکنندگان عمدتا بزرگ و وابسته به دولت می‌رسد. اما نتیجه آن چیزی جز پودر شدن قدرت خرید مردم و افزایش تورم در پایان سال نیست. با نرخ ارز ترجیحی باید چکار کرد و آیا زمان آن رسیده که بانک مرکزی نرخ ارز ترجیحی را بالاتر ببرد؟

رویکرد حاکم بر تیم اقتصادی دولت نیاز به تغییر اساسی دارد

وحید شقاقی شهری، اقتصاددان و استاد دانشگاه در واکنش به این آمار‌ها به «اعتماد» گفت: بانک مرکزی سیاست اشتباهی را در پیش گرفته است و تداوم این رویکرد برای کشور فاجعه‌آفرین است، ضرورت دارد تا دولت تغییری اساسی در رویکرد حاکم بر تیم اقتصادی و افراد خود داشته باشد.

او ادامه داد: هم اکنون در نظام ارزی کشور یک نظام چند نرخی در حال اجراست که این نظام چند نرخی باعث رانتی بزرگ برای گروهی محدود شده است، زمانی که اختلاف بین نرخ ارز بازار آزاد با مرکز مبادله ارزی حدود ۵۰ درصد است یک عطش سیری‌ناپذیر هم برای واردات شکل می‌گیرد که در کنار این موضوع با بیش برآوردی در واردات هم روبرو می‌شویم.

چرا کسری ۱۷ میلیارد دلاری تجارت غیرنفتی رخ داد؟

شقاقی شهری تصریح کرد: این اختلاف ۵۰ درصدی رقم کمی هم نیست و همه به دنبال دست یافتن به این رانت ارزی هستند که یکی از علل کسری تجاری غیرنفتی ۱۷ میلیارد دلاری سال گذشته نیز موضوع مربوط به اختلاف ۵۰ درصدی نرخ بازار آزاد با مرکز مبادلات ارزی بود.

این کارشناس اقتصادی ادامه داد: صادرکنندگان هم در این شرایط کم برآوردی می‌کنند و تمام ذهنیت‌شان به این سمت می‌رود که ارز حاصل از صادرات‌شان را در مرکز مبادلات عرضه نکنند، موضوع دیگر به افزایش خروج سرمایه برمی‌گردد که صادرکنندگان و سرمایه‌گذاران و تجار سعی می‌کنند ارز حاصل از صادرات را به گونه‌ای وارد کشور نکنند.

کلیه کالا‌ها با نرخ ۶۰ هزار تومان به دست مصرف کننده می‌رسد

او خاطرنشان کرد: ضمن آنکه نرخ دلار محاسباتی کلیه کالا‌هایی که به دست مصرف کننده نهایی می‌رسد بیش از ۶۰ هزار تومان است از قیمت خودرو گرفته تا گوشت و مرغ و ... لذا در این میان این رانت برای واردکنندگان ایجاد می‌شود و هیچ عایدی هم ندارد و تنها منجر به حیف و میل منابع ارزی می‌شود.

این اقتصاددان افزود: اواخر اسفند ماه سال ۱۴۰۲ بانک مرکزی اعلام کرد برای هر نفر ۱۰۰۰ دلار ارز مسافرتی تخصیص پیدا می‌کند و سیل افرادی که هجوم آوردند تا از این اختلاف بازار آزاد و بازار نیمایی (۴۲ هزار تومانی) بهره‌مند شوند کم نبود ضمن آنکه به دلیل اختلافات ارزی بخشی از هزینه‌های مسافرت این افراد هم رایگان شد.

نظام سه نرخی ارز برای تولیدکننده آسیب زاست

شقاقی شهری با بیان اینکه سیاست بانک مرکزی غلط است و ادامه آن باعث خسارت‌های جبران‌ناپذیر به کشور خواهد شد، ادامه داد: تداوم این رویکرد بانک مرکزی نه تنها به خروج سرمایه منتج می‌شود بلکه باعث رانت شده و عایدی و منافعی هم برای مردم و مصرف کننده به دنبال ندارد و تنها یک گروه اندکی از این رانت منتفع می‌شوند و واردات کالا‌های غیرضرور هم تشدید می‌شود.

او با بیان اینکه این نظام سه نرخی برای سرمایه‌گذار و تولیدکننده آسیب‌زاست، گفت: زمانی که مواد اولیه تولیدکننده از بازار به قیمت آزاد تامین شود و از سوی دیگر دستگاه‌های حمایتی سعی در عرضه محصولات نهایی با قیمت‌های دستوری داشته باشند این مساله باعث ورشکستگی بنگاه‌های اقتصادی خواهد شد.

نرخ بازار آزاد ارز را باید پذیرفت

این کارشناس اقتصادی ادامه داد: در دولت قبل تجربه بسیار موفقی در خصوص نرخ ارز رخ داد و تیم مشاوران اقتصادی به این نتیجه رسیدند که بانک مرکزی بدون مصرف ذخایر ارزی باید در محدوده بازار آزاد مداخله کند که پس از آن به تدریج رانت‌ها حذف شد.

شقاقی شهری خاطرنشان کرد: مساله اصلی این است که امروز آقای فرزین نرخ بازار آزاد را نمی‌پذیرد و این موضوع اولین اختلاف مبنایی است که بنده با ایشان دارم و ایشان بازار آزاد را با عنوان بازار ارز تلگرامی و بازار غیرواقعی معرفی می‌کند این در حالی است که نرخ بازار آزاد ارز را باید پذیرفت.

اختلاف ۵۰ درصدی نرخ بازار آزاد و نرخ مبادله‌ای را نمی‌توان منکر شد

این اقتصاددان تصریح کرد: دولت باید تلاش کند تا مبتنی بر اصول بازار آزاد ارز، سیاست‌های پولی و ارزی خود را تنظیم کند، البته برخی دیگر هم بر این باورند که بازار آزاد ارز وجود دارد، اما سهم اندکی در اقتصاد دارد و تاثیر چندانی هم ندارد، این در حالی است که بازار آزاد ارز وجود دارد و سهم مهمی هم در اقتصاد کشور دارد و سفره زندگی مردم با بازار آزاد ارز تنظیم می‌شود.

شقاقی شهری گفت: برخی اقتصاددان‌های نهادگرا نیز معتقدند که بازار آزاد ارز وجود ندارد و تا زمانی که تیم اقتصادی و رییس کل بانک مرکزی بر این باورند که بازار آزاد ارز وجود ندارد لذا اعتقادی هم به اختلاف ۵۰ درصدی نرخ بازار آزاد و نرخ مبادله‌ای ندارند، همچنین سیاست‌ها هم معطوف به بازار مبادله ارزی می‌شود.

تداوم سیاست‌های بانک مرکزی اشتباه خطرآفرین است

این کارشناس اقتصادی در ادامه افزود: اختلاف بنده با نظر رییس کل بانک مرکزی در مورد نرخ بازار آزاد از حیث مبانی نظری و تئوریک است، لذا تداوم این سیاست‌های بانکی خطرآفرین است و همواره تاکید دارم که ضروری است تا بزرگان دولت دست به تغییر رویکرد بانک مرکزی بزنند. آن هم به دلیل آنکه رویکرد ایشان در سیاست‌گذاری ارزی اشکال دارد.

او افزود: اینگونه سیاست‌گذاری‌های ارزی تبعات منفی در اقتصاد ایجاد می‌کند که برخی از آن‌ها منجر به تشدید خروج سرمایه، توزیع رانت، واردات بی‌رویه کالا‌های غیرضرور و بیش‌برآوردی در واردات و کم‌برآوردی در صادرات محصولات و ورشکستگی بنگاه‌های تولیدی می‌شود (که مواد اولیه خود را از بازار آزاد تامین می‌کنند و ملزم به رعایت نرخ‌گذاری دستوری سازمان‌های حمایتی هستند) پس نیاز به تغییر در این رویکرد وجود دارد.

مجموع کسری تجاری غیرنفتی و حساب سرمایه بیش از ۳۰ میلیارد دلار شده است

شقاقی شهری گفت: این رویکرد بانک مرکزی برای سفره مردم هیچ عایدی به دنبال ندارد چرا که همه محصولاتی که مردم از بازار و فروشگاه‌ها تامین می‌کنند با نرخ بازار آزاد ارز و بر مبنای اصول بازار آزاد نرخ‌گذاری می‌شود لذا این سیاست‌ها هیچ اثری در زندگی مردم ندارد. این کارشناس اقتصادی افزود: به اعتقاد بنده فردی باید سکاندار بانک مرکزی باشد که در وهله اول بازار آزاد ارز را بپذیرد و در مرحله بعدی در محدوده بازار آزاد ارز مداخله داشته باشد، همان سیاستی که در زمان آقای همتی هم رخ داد. او گفت: بحث دیگر مربوط به حکمرانی ریال است که باید با جدیت دنبال شود و در حوزه واردات ساماندهی ویژه‌ای صورت گیرد تا تراز تجاری کشور مثبت شود، این در حالی است که مجموع کسری تجاری غیرنفتی و کسری حساب سرمایه به دلیل رویکرد‌های غلط بانک مرکزی به بیش از ۳۰ میلیارد دلار رسیده است.

دیگر خبرها

  • عرضه این شمش طلا در مرکز مبادله | سه گروه امکان عرضه شمش طلا دارند
  • سکوت هشت‌ماهه سیاستگذار ارزی خودرو
  • چگونه می‌توان با بیماری هلندی مقابله کرد؟
  • درخواست رسیدگی به ایفای تعهدات ارزی تا پایان اردیبهشت ماه تمدید شد
  • در استفاده از منابع صندوق توسعه ملی عجله نمی‌کنیم
  • حمله برق‌آسای یک شاهین برای سرقت ساندویچ! (فیلم)
  • آخرین مهلت رسیدگی به درخواست‌های تعهدات ارزی سال ۱۴۰۱ اعلام شد
  • آخرین مهلت رسیدگی به درخواست‌های ایفای تعهدات ارزی سال ۱۴۰۱ اعلام شد
  • بانک مسکن: در استفاده از منابع صندوق توسعه ملی عجله نمی‌کنیم
  • رانت شیرین ۶۹ میلیارد دلاری برای واردکنندگان